"ما
باید این باکس بینش..رو درستش کنیم.طرز تلقی ما از بیرون و خودمون،یعنی از
جهان هستی، خودمون هم جزء جهان هستی هستیم .طرز تلقی ما تا به تعریف درستی
نرسه، ما در معرض افسردگی هستیم. فرادرمانی یکبار روی یه بیمار کار میکنه ،
خوب میشه، دو بار ،سه بار چهار بار بالاخره که چی؟.بالاخره یه جا میگه
ببخشیدا ما که ننشستیم که شما هی برید با اون بینشهای غلطتتون بیاید اینجا،
بیمار بشید، افسرده بشید ، بعد ما بیایم
رفع و رجوع کنیم! ما یه بار ارفاق کردیم دوبار ارفاق کردیم.. فرادرمانی
اصلا اینه ماجراش، در واقع به ما مهلت میده، برای ما زمان میخره، تا ما از
زمان استفاده کنیم خودمون رو بسازیم/خودمون رو بشناسیم/ضد ضربه بشیم. اگر
قرار باشه که ما اشتباه پشت اشتباه..با همون بینشی که 10 سال پیش به زندگی
نگاه کردیم/5 سال پیش/حتی ماه پیش/حتی هفته پیش/حتی روز قبل،با همون بینش
اگر به دنیا نگاه کنیم ،دوباره همون آش و همون کاسه هست.....
وقتی کسی بیمار هست و درد داره ،ما نمیتونیم بیایم بهش بگیم تو بینشت چی بوده ؟چطوری به زندگی نگاه کردی؟چرا اشتباه به زندگی نگاه کردی که نتیجش بشه بیماری؟..اول کمکش میکنیم...بعد از اینکه خوب شد توضیحات لازمه رو بهش میدیم...
هرچه که به ما اصابت کنه از اون بدیها و مشکلاتها از خومونه... یا خودم بودم یا نسل قبل بوده....
اگر این کار تحقق پیدا نکنه،فرادرمانی دیگه در خدمت ما....یه دفعه میبینیم من که دیروز فرادرمانی کار میکردم افسردگیم بهتر میشد،حالا امروز دیگه بهتر نمیشه. علتش اینه که مهلتی که به ما دادند، فرصتی که به ما دادند ،ما از اون فرصت استفاده نکردیم. باید از فرصت استفاده کنیم در جهت شناخت خودمون و در این خصوص در جهت تعریف اون چهاچوب مهمی که همه چیز رو از پشت اون نگاه میکنیم...
بنابراین باید از این فرصت استفاده کنیم،اگر جواب نداد ،زنگ خطر برای ماست که از فرصت استفاده نکردیم."
محمد علی طاهری / فروردین 1388
حلقه ی بدون بینش و آگاهی کافی نیست و تا یک جایی همراهیمون میکنن و بهمون ارفاق میکنن...اگر بخواهیم مسیر قبلی و عادات قبلی و بینشهای قبلی را تکرار کنیم و هیچ بازبینی روی رویه حرکتمان نداشته باشیم ،هوشمندی الهی از آنجایی که هوشمند است، دیگر خود را کنار میکشد و میگوید حال که خوت بهتر میدانی چه کنی، پس بسم الله، خودت حرکت کن...
پس مراقب باشیم...تا فرصتمان به اتمام نرسیده به خود آییم...
حلقه ها و هوشمندی الهی تسهیلاتی هستند که برای ارتقای ما به سوی بینشی والاتر و ادراکی بیشتر و آگاهی فراتر از آگاهی و ادراک امروز ما در نظر گرفته شدند...پس اگر ما به این تسهیلات صرفا به دید ابزاری در جهت منافع شخصیِ خود نگاه کنیم و صرفا در اوقاتی که درد و مشکل و بیماری گریبانگیرمان میشود از تسهیلاتش بهره بجوییم و بعد از گرفتن نتیجه دلخواه، باز هم به همان رویه قبلی بازگردیم، تا یکجا ارفاق میشود..اما از یک جا به بعد خودشان را کنار میکشند..پس گمان نکنیم سو استفاده های ما تا آخر میتواند ادامه دار باشد...خیر...یک جایی میبینیم که رها شدیم تا به خود آییم....پس به خود آییم....از خود بپرسیم هدفِ ما چیست؟...رسالت ما در این مرحله چیست؟...این تسهیلات قرار است ما را به کجا برساند؟...مفهوم و هدف هر کدام از این تسهیلات چیست؟...سالم بشویم که چه؟..آرامش داشته باشیم که چه؟...که همان آدم قبلی با همان سطح بینش پایین و خالی از درک و بینش بمانیم؟که با جهالتمان به هستی و بشریت ظلم کنیم؟....یا اینکه شرایطی برایمان فراهم شود که بتوانیم با آرامش و کنترل ذهن بیشتری به شناخت خود و هستی بپردازیم و رسالت خود را در هستی پیدا کرده و در جهت تحقق آن رسالت گام برداریم و به فرموده حضرت علی و استاد طاهری ، امروزمان با دیروزمان تفاوت داشته باشد....
تفاوتی کیفی و کمی....
بخواهیم هر لحظه به سمت ادراک و تعالی قدم برداریم...
اصول مسیر را بشناسیم...به دیگران کمک کنیم...قبل از نصیحت و به قضاوت کشاندن افراد درمانده و دردمند، دست کمک به سویشان دراز کنیم و هنگامی که با استفاده از تسهیلات الهی، از آن ورطه ی دردمندی و بیماری بیرون کشانده شدند ، آن هنگام به آنها بینش بدهیم...زمان و مکانِ هر حرکتی را بشناسیم...و البته جز با تسلیم امکانپذیر نیست..پس تسلیم باشیم که هر لحظه و در هر مکان و در هر شرایطی بتوانیم حرکت صحیح و مناسب همان شرایط را داشته باشیم که مبادا باعث شویم که تعریف نادرستی از شعور الهی و دنباله رو های این مسیر به دیگران ارائه شود و باعث دور شدن و دافعه دیگر افراد شود...
ادمین.
وقتی کسی بیمار هست و درد داره ،ما نمیتونیم بیایم بهش بگیم تو بینشت چی بوده ؟چطوری به زندگی نگاه کردی؟چرا اشتباه به زندگی نگاه کردی که نتیجش بشه بیماری؟..اول کمکش میکنیم...بعد از اینکه خوب شد توضیحات لازمه رو بهش میدیم...
هرچه که به ما اصابت کنه از اون بدیها و مشکلاتها از خومونه... یا خودم بودم یا نسل قبل بوده....
اگر این کار تحقق پیدا نکنه،فرادرمانی دیگه در خدمت ما....یه دفعه میبینیم من که دیروز فرادرمانی کار میکردم افسردگیم بهتر میشد،حالا امروز دیگه بهتر نمیشه. علتش اینه که مهلتی که به ما دادند، فرصتی که به ما دادند ،ما از اون فرصت استفاده نکردیم. باید از فرصت استفاده کنیم در جهت شناخت خودمون و در این خصوص در جهت تعریف اون چهاچوب مهمی که همه چیز رو از پشت اون نگاه میکنیم...
بنابراین باید از این فرصت استفاده کنیم،اگر جواب نداد ،زنگ خطر برای ماست که از فرصت استفاده نکردیم."
محمد علی طاهری / فروردین 1388
حلقه ی بدون بینش و آگاهی کافی نیست و تا یک جایی همراهیمون میکنن و بهمون ارفاق میکنن...اگر بخواهیم مسیر قبلی و عادات قبلی و بینشهای قبلی را تکرار کنیم و هیچ بازبینی روی رویه حرکتمان نداشته باشیم ،هوشمندی الهی از آنجایی که هوشمند است، دیگر خود را کنار میکشد و میگوید حال که خوت بهتر میدانی چه کنی، پس بسم الله، خودت حرکت کن...
پس مراقب باشیم...تا فرصتمان به اتمام نرسیده به خود آییم...
حلقه ها و هوشمندی الهی تسهیلاتی هستند که برای ارتقای ما به سوی بینشی والاتر و ادراکی بیشتر و آگاهی فراتر از آگاهی و ادراک امروز ما در نظر گرفته شدند...پس اگر ما به این تسهیلات صرفا به دید ابزاری در جهت منافع شخصیِ خود نگاه کنیم و صرفا در اوقاتی که درد و مشکل و بیماری گریبانگیرمان میشود از تسهیلاتش بهره بجوییم و بعد از گرفتن نتیجه دلخواه، باز هم به همان رویه قبلی بازگردیم، تا یکجا ارفاق میشود..اما از یک جا به بعد خودشان را کنار میکشند..پس گمان نکنیم سو استفاده های ما تا آخر میتواند ادامه دار باشد...خیر...یک جایی میبینیم که رها شدیم تا به خود آییم....پس به خود آییم....از خود بپرسیم هدفِ ما چیست؟...رسالت ما در این مرحله چیست؟...این تسهیلات قرار است ما را به کجا برساند؟...مفهوم و هدف هر کدام از این تسهیلات چیست؟...سالم بشویم که چه؟..آرامش داشته باشیم که چه؟...که همان آدم قبلی با همان سطح بینش پایین و خالی از درک و بینش بمانیم؟که با جهالتمان به هستی و بشریت ظلم کنیم؟....یا اینکه شرایطی برایمان فراهم شود که بتوانیم با آرامش و کنترل ذهن بیشتری به شناخت خود و هستی بپردازیم و رسالت خود را در هستی پیدا کرده و در جهت تحقق آن رسالت گام برداریم و به فرموده حضرت علی و استاد طاهری ، امروزمان با دیروزمان تفاوت داشته باشد....
تفاوتی کیفی و کمی....
بخواهیم هر لحظه به سمت ادراک و تعالی قدم برداریم...
اصول مسیر را بشناسیم...به دیگران کمک کنیم...قبل از نصیحت و به قضاوت کشاندن افراد درمانده و دردمند، دست کمک به سویشان دراز کنیم و هنگامی که با استفاده از تسهیلات الهی، از آن ورطه ی دردمندی و بیماری بیرون کشانده شدند ، آن هنگام به آنها بینش بدهیم...زمان و مکانِ هر حرکتی را بشناسیم...و البته جز با تسلیم امکانپذیر نیست..پس تسلیم باشیم که هر لحظه و در هر مکان و در هر شرایطی بتوانیم حرکت صحیح و مناسب همان شرایط را داشته باشیم که مبادا باعث شویم که تعریف نادرستی از شعور الهی و دنباله رو های این مسیر به دیگران ارائه شود و باعث دور شدن و دافعه دیگر افراد شود...
ادمین.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر