۱۳۹۴ بهمن ۲۹, پنجشنبه


"ما باید این باکس بینش..رو درستش کنیم.طرز تلقی ما از بیرون و خودمون،یعنی از جهان هستی، خودمون هم جزء جهان هستی هستیم .طرز تلقی ما تا به تعریف درستی نرسه، ما در معرض افسردگی هستیم. فرادرمانی یکبار روی یه بیمار کار میکنه ، خوب میشه، دو بار ،سه بار چهار بار بالاخره که چی؟.بالاخره یه جا میگه ببخشیدا ما که ننشستیم که شما هی برید با اون بینشهای غلطتتون بیاید اینجا، بیمار بشید، افسرده بشید ، بعد ما بیایم رفع و رجوع کنیم! ما یه بار ارفاق کردیم دوبار ارفاق کردیم.. فرادرمانی اصلا اینه ماجراش، در واقع به ما مهلت میده، برای ما زمان میخره، تا ما از زمان استفاده کنیم خودمون رو بسازیم/خودمون رو بشناسیم/ضد ضربه بشیم. اگر قرار باشه که ما اشتباه پشت اشتباه..با همون بینشی که 10 سال پیش به زندگی نگاه کردیم/5 سال پیش/حتی ماه پیش/حتی هفته پیش/حتی روز قبل،با همون بینش اگر به دنیا نگاه کنیم ،دوباره همون آش و همون کاسه هست.....
وقتی کسی بیمار هست و درد داره ،ما نمیتونیم بیایم بهش بگیم تو بینشت چی بوده ؟چطوری به زندگی نگاه کردی؟چرا اشتباه به زندگی نگاه کردی که نتیجش بشه بیماری؟..اول کمکش میکنیم...بعد از اینکه خوب شد توضیحات لازمه رو بهش میدیم...
هرچه که به ما اصابت کنه از اون بدیها و مشکلاتها از خومونه... یا خودم بودم یا نسل قبل بوده....
اگر این کار تحقق پیدا نکنه،فرادرمانی دیگه در خدمت ما....یه دفعه میبینیم من که دیروز فرادرمانی کار میکردم افسردگیم بهتر میشد،حالا امروز دیگه بهتر نمیشه. علتش اینه که مهلتی که به ما دادند، فرصتی که به ما دادند ،ما از اون فرصت استفاده نکردیم. باید از فرصت استفاده کنیم در جهت شناخت خودمون و در این خصوص در جهت تعریف اون چهاچوب مهمی که همه چیز رو از پشت اون نگاه میکنیم...
بنابراین باید از این فرصت استفاده کنیم،اگر جواب نداد ،زنگ خطر برای ماست که از فرصت استفاده نکردیم."
محمد علی طاهری / فروردین 1388

حلقه ی بدون بینش و آگاهی کافی نیست و تا یک جایی همراهیمون میکنن و بهمون ارفاق میکنن...اگر بخواهیم مسیر قبلی و عادات قبلی و بینشهای قبلی را تکرار کنیم و هیچ بازبینی روی رویه حرکتمان نداشته باشیم ،هوشمندی الهی از آنجایی که هوشمند است، دیگر خود را کنار میکشد و میگوید حال که خوت بهتر میدانی چه کنی، پس بسم الله، خودت حرکت کن...
پس مراقب باشیم...تا فرصتمان به اتمام نرسیده به خود آییم...
حلقه ها و هوشمندی الهی تسهیلاتی هستند که برای ارتقای ما به سوی بینشی والاتر و ادراکی بیشتر و آگاهی فراتر از آگاهی و ادراک امروز ما در نظر گرفته شدند...پس اگر ما به این تسهیلات صرفا به دید ابزاری در جهت منافع شخصیِ خود نگاه کنیم و صرفا در اوقاتی که درد و مشکل و بیماری گریبانگیرمان میشود از تسهیلاتش بهره بجوییم و بعد از گرفتن نتیجه دلخواه، باز هم به همان رویه قبلی بازگردیم، تا یکجا ارفاق میشود..اما از یک جا به بعد خودشان را کنار میکشند..پس گمان نکنیم سو استفاده های ما تا آخر میتواند ادامه دار باشد...خیر...یک جایی میبینیم که رها شدیم تا به خود آییم....پس به خود آییم....از خود بپرسیم هدفِ ما چیست؟...رسالت ما در این مرحله چیست؟...این تسهیلات قرار است ما را به کجا برساند؟...مفهوم و هدف هر کدام از این تسهیلات چیست؟...سالم بشویم که چه؟..آرامش داشته باشیم که چه؟...که همان آدم قبلی با همان سطح بینش پایین و خالی از درک و بینش بمانیم؟که با جهالتمان به هستی و بشریت ظلم کنیم؟....یا اینکه شرایطی برایمان فراهم شود که بتوانیم با آرامش و کنترل ذهن بیشتری به شناخت خود و هستی بپردازیم و رسالت خود را در هستی پیدا کرده و در جهت تحقق آن رسالت گام برداریم و به فرموده حضرت علی و استاد طاهری ، امروزمان با دیروزمان تفاوت داشته باشد....
تفاوتی کیفی و کمی....
بخواهیم هر لحظه به سمت ادراک و تعالی قدم برداریم...
اصول مسیر را بشناسیم...به دیگران کمک کنیم...قبل از نصیحت و به قضاوت کشاندن افراد درمانده و دردمند، دست کمک به سویشان دراز کنیم و هنگامی که با استفاده از تسهیلات الهی، از آن ورطه ی دردمندی و بیماری بیرون کشانده شدند ، آن هنگام به آنها بینش بدهیم...زمان و مکانِ هر حرکتی را بشناسیم...و البته جز با تسلیم امکانپذیر نیست..پس تسلیم باشیم که هر لحظه و در هر مکان و در هر شرایطی بتوانیم حرکت صحیح و مناسب همان شرایط را داشته باشیم که مبادا باعث شویم که تعریف نادرستی از شعور الهی و دنباله رو های این مسیر به دیگران ارائه شود و باعث دور شدن و دافعه دیگر افراد شود...
ادمین.

قوانین دریافت آگاهی...



به نام بی نام او..


به نام بی نام او.."در بحث آنلاین هم با رعایت اصولی؛ که شبکه منفی اگر بخواد این وسط نفوذ کنه شما بتونید تشخیص بدید. خاطرتون هست که فیلترهایی رو که سر راه آگاهی هست: نقض عدالت نباشد/نقض کمال نباشد/نقض اختیار نباشد/نقض ستارالعیوب نباشدو غیره و اینها، اینها رو بدونید. در واقع قانون صلیب رو هم رعایت بشه... در خصوص بررسی عقلانی، حجت قلبی، قیاس با شرع و...اگر که ما صرف بگیم هرچه آمد؛ یک دفعه میبینیم شبکه منفی یک نفوذی میکنه، یه چیزی میگیم که با شرع نمیخونه/یعنی باید با شرع بخونه/با حجت قلبیمون بخونه/با عقل بخونه/با اون فیلترها بخونه. بعد از یک مدتی ما کارآزموده میشیم، یعنی سریعا وقتی که یک چیزی اشتباهه، سریعا متوجه میشیم و این کار میخواد....خیلی مواقع ما خودمون این تجربه رو داریم که اطلاعات زیادی رو در بایگانی نگه داشتیم، اطلاعاتیست که فی نفسه(مثبت و منفیش) معلوم نیست..یعنی مثلا بعضیهاش علمی هست، نمیفهمیم یعنی چی؟ الان با اطلاعات امروز نمیدونیم. بعضیهاش حالا به نوعی در جا نمیشه تشخیص داد که کدوم سمته، میذاریمش توی بایگانی. اصرار نداریم که هرچه شد فورا بیایم صحبت کنیم.باید نگه داریم تا اطلاعات بعدی بیاد اون رو تکمیل کنه، یا بالاخره ما بدونیم منظور از این ماجرا چیه؟یه جوری خلاصه به درک قضیه نائل بشیم ،بعد بیایم بیان کنیم. بنابراین اینی که من آگاهی میگیرم مجوزی نمیشه که ما هر چه خواستیم بگیم، این رو توجه بفرمایید که شبکه منفی از این قضیه نهایت سو استفاده رو خواهد کرد و به ما الهاماتی میده که این الهامات غلطه و با اون اصول نمیخونه... مثلا در مباحث علمی باید با مسائل علمی بخونه، در مباحث دیگه با چهارچوبهای خودشون با عرفان/ با مذهب/.. بخونه. نباید دچار تناقض بشیم"استاد طاهری/ مورخ فروردین 1388قوانین دریافت آگاهی...آیا استاد سخن بیهوده بر زبان رانده؟...اینکه فیلترهایی را که باید بر سر آگاهی هایمان داشته باشیم را بیهوده بیان کرده؟..اینکه قانون صلیب را برایمان ترسیم کرد، بیهوده بوده؟..اینکه در مورد هر دو شبکه مثبت و منفی سخن گفت و شرایط و اصول هر مسیر را شرح داد ، بیهوده بوده؟...یا اینکه هدفی پشت دروس و کلامش داشته...او معیارهای تشخیص و تفکیک این دو را به ما آموزش داد...و هدفش شناساندن هر دو شبکه و ترفندهای شبکه منفی بود....و اینکه ما را از خطرات و سختی های مسیر آگاه سازد که اشتباهاتمان به حداقل برسد و مسیر را آسوده تر و مطمئن تر طی کنیم...آیا به صرف اینکه دریافت آگاهی داریم، جایز هستیم که هر آنچه می آید را بدون تحلیل و تفکر و بررسی بر سر زبان آورده و با تکیه بر اینکه این آگاهیست و دریافت بوده ،خود را از هر گونه تحلیل و بررسی برهانیم و اصول را نقض کرده و زیر پا بگذاریم؟...بی فکر دهان باز کنیم و سخن گوییم؟؟؟یا اینکه به گفته استاد، دریافت همیشه از هر دو شبکه صورت میگیرد..هم مثبت/هم منفی...و برای مطرح کردن و عمومی کردن آگاهی هایمان بایستی مدت زمانی را به بایگانی کردن آنها اختصاص دهیم برای تجزیه و تحلیل و بررسی دریافتها، چه در چارچوب عقلی و چه در چارچوب مسیر و در هر چارچوب دیگری...به گفته خود استاد، حقیقتی صحیح است که از هر چهار منظر فلسفه/ دین / عرفان/ علم، قابل تامل و بررسی باشد و جوابی داشته باشد....قانون صلیب و جدول تشخیص آگاهی را همیشه مد نظر داشته باشیم....چرا که اگر مراقب نباشیم، مسیر برایمان سخت خواهد شد...پس قوانین را نقض نکنیم....سوگند نامه فرادرمانی را بار دیگر بخوانیم و به خود یادآور شویم که در صورت انجام کارهای نام برده شده در سوگندنامه، حفاظمان را از دست خواهیم داد و مورد آسیب واقع میشویم و دیگر از دریافت آگاهی های کمال بخش خبری نمیشود....مراقب باشیم دچار تخلف نشویم...که بسیار آسان و تدریجی اتفاق می افتد...همچون کاشتن یک دانه در زمین...روزی به خود می آییم و میبینیم دانه رشد کرده و ما متوجه نشدیم...پس حرکت در وحدت را همیشه مد نظر داشته باشیم....انشالله که این یاد آوری ها ، راه گشایی باشد برای رهروانِ مسیر در پیمودن مسیر بی انتهای کمال..ادمین.
Posted by ‎جنگ تشعشعاتی‎ on Saturday, January 30, 2016
"در بحث آنلاین هم با رعایت اصولی؛ که شبکه منفی اگر بخواد این وسط نفوذ کنه شما بتونید تشخیص بدید. خاطرتون هست که فیلترهایی رو که سر راه آگاهی هست: نقض عدالت نباشد/نقض کمال نباشد/نقض اختیار نباشد/نقض ستارالعیوب نباشدو غیره و اینها، اینها رو بدونید. در واقع قانون صلیب رو هم رعایت بشه...
در خصوص بررسی عقلانی، حجت قلبی، قیاس با شرع و...
اگر که ما صرف بگیم هرچه آمد؛ یک دفعه میبینیم شبکه منفی یک نفوذی میکنه، یه چیزی میگیم که با شرع نمیخونه/یعنی باید با شرع بخونه/با حجت قلبیمون بخونه/با عقل بخونه/با اون فیلترها بخونه. بعد از یک مدتی ما کارآزموده میشیم، یعنی سریعا وقتی که یک چیزی اشتباهه، سریعا متوجه میشیم و این کار میخواد....
خیلی مواقع ما خودمون این تجربه رو داریم که اطلاعات زیادی رو در بایگانی نگه داشتیم، اطلاعاتیست که فی نفسه(مثبت و منفیش) معلوم نیست..یعنی مثلا بعضیهاش علمی هست، نمیفهمیم یعنی چی؟ الان با اطلاعات امروز نمیدونیم. بعضیهاش حالا به نوعی در جا نمیشه تشخیص داد که کدوم سمته، میذاریمش توی بایگانی. اصرار نداریم که هرچه شد فورا بیایم صحبت کنیم.باید نگه داریم تا اطلاعات بعدی بیاد اون رو تکمیل کنه، یا بالاخره ما بدونیم منظور از این ماجرا چیه؟یه جوری خلاصه به درک قضیه نائل بشیم ،بعد بیایم بیان کنیم. بنابراین اینی که من آگاهی میگیرم مجوزی نمیشه که ما هر چه خواستیم بگیم، این رو توجه بفرمایید که شبکه منفی از این قضیه نهایت سو استفاده رو خواهد کرد و به ما الهاماتی میده که این الهامات غلطه و با اون اصول نمیخونه...
مثلا در مباحث علمی باید با مسائل علمی بخونه، در مباحث دیگه با چهارچوبهای خودشون با عرفان/ با مذهب/.. بخونه. نباید دچار تناقض بشیم"
استاد طاهری/ مورخ فروردین 1388

قوانین دریافت آگاهی...

آیا استاد سخن بیهوده بر زبان رانده؟...اینکه فیلترهایی را که باید بر سر آگاهی هایمان داشته باشیم را بیهوده بیان کرده؟..اینکه قانون صلیب را برایمان ترسیم کرد، بیهوده بوده؟..اینکه در مورد هر دو شبکه مثبت و منفی سخن گفت و شرایط و اصول هر مسیر را شرح داد ، بیهوده بوده؟...یا اینکه هدفی پشت دروس و کلامش داشته...
او معیارهای تشخیص و تفکیک این دو را به ما آموزش داد...و هدفش شناساندن هر دو شبکه و ترفندهای شبکه منفی بود....و اینکه ما را از خطرات و سختی های مسیر آگاه سازد که اشتباهاتمان به حداقل برسد و مسیر را آسوده تر و مطمئن تر طی کنیم...
آیا به صرف اینکه دریافت آگاهی داریم، جایز هستیم که هر آنچه می آید را بدون تحلیل و تفکر و بررسی بر سر زبان آورده و با تکیه بر اینکه این آگاهیست و دریافت بوده ،خود را از هر گونه تحلیل و بررسی برهانیم و اصول را نقض کرده و زیر پا بگذاریم؟...بی فکر دهان باز کنیم و سخن گوییم؟؟؟
یا اینکه به گفته استاد، دریافت همیشه از هر دو شبکه صورت میگیرد..هم مثبت/هم منفی...و برای مطرح کردن و عمومی کردن آگاهی هایمان بایستی مدت زمانی را به بایگانی کردن آنها اختصاص دهیم برای تجزیه و تحلیل و بررسی دریافتها، چه در چارچوب عقلی و چه در چارچوب مسیر و در هر چارچوب دیگری...به گفته خود استاد، حقیقتی صحیح است که از هر چهار منظر فلسفه/ دین / عرفان/ علم، قابل تامل و بررسی باشد و جوابی داشته باشد....
قانون صلیب و جدول تشخیص آگاهی را همیشه مد نظر داشته باشیم....چرا که اگر مراقب نباشیم، مسیر برایمان سخت خواهد شد...
پس قوانین را نقض نکنیم....سوگند نامه فرادرمانی را بار دیگر بخوانیم و به خود یادآور شویم که در صورت انجام کارهای نام برده شده در سوگندنامه، حفاظمان را از دست خواهیم داد و مورد آسیب واقع میشویم و دیگر از دریافت آگاهی های کمال بخش خبری نمیشود....مراقب باشیم دچار تخلف نشویم...که بسیار آسان و تدریجی اتفاق می افتد...همچون کاشتن یک دانه در زمین...روزی به خود می آییم و میبینیم دانه رشد کرده و ما متوجه نشدیم...پس حرکت در وحدت را همیشه مد نظر داشته باشیم....انشالله که این یاد آوری ها ، راه گشایی باشد برای رهروانِ مسیر در پیمودن مسیر بی انتهای کمال..
ادمین.
"خیلی باید حواسمون جمع باشه، این زمین خوردنه ممکنه بلند بشیم ولی دیگه اون چیزها تا دوباره بیان جاریش بکنن به اون صورتی که اول روان بود ،کار مشکل تره.
خلاصه این ماجرا رو دست کم نگیریم و تو ارتباطات افکار اغواکننده میاد،مسائلی میاد که میخواد بگه که ببین تو اصلا فرق میکنیا و یک جوری یکی از ترفندها اینه.یکی از ترفندها اینه که فرد رو جداش کنه از مجموعه..بگه تو اصلا رفتی به یک جایی رسیدی که حالا بقیه اصلا باید...بالاخره با یه ترفندی فرد رو جداش میکنه.فریب میده..."
شهیدِ شاهد، محمد علی طاهری

"خیلی باید حواسمون جمع باشه، این زمین خوردنه ممکنه بلند بشیم ولی دیگه اون چیزها تا دوباره بیان جاریش بکنن به اون صورتی که اول روان بود ،کار مشکل تره.خلاصه این ماجرا رو دست کم نگیریم و تو ارتباطات افکار اغواکننده میاد،مسائلی میاد که میخواد بگه که ببین تو اصلا فرق میکنیا و یک جوری یکی از ترفندها اینه.یکی از ترفندها اینه که فرد رو جداش کنه از مجموعه..بگه تو اصلا رفتی به یک جایی رسیدی که حالا بقیه اصلا باید...بالاخره با یه ترفندی فرد رو جداش میکنه.فریب میده..."شهیدِ شاهد، محمد علی طاهری

Posted by ‎جنگ تشعشعاتی‎ on Sunday, February 7, 2016

اهمیت ارتباط ویژه و کلاس بی کلاسی از زبان استاد محمدعلی طاهری

در اهمیت ارتباط ویژه ....
در ارتباط ویژه قرار بگیریم
کلاس بی کلاسی را دنبال کرده ،
آپدیت ها را دریافت کنیم...


در اهمیت ارتباط ویژه ....در ارتباط ویژه قرار بگیریم کلاس بی کلاسی را دنبال کرده ، آپدیت ها را دریافت کنیم...
Posted by ‎جنگ تشعشعاتی‎ on Tuesday, February 16, 2016